چو ایران نباشد تن من مباد



بلبل
بلبل پاینامی ( لقب ) کهن بود که به استادان فن حماسه خوانی و خنیاگران دوره گرد داده می شد .
جلال خالقی مطلق نویسید : بورا » در کتاب خود از یک حماسه خوان ازبکی به نام       ارگاش جومن بلبل » گزارش می کند که تا پنج نسل شغل خانواده او حماسه خوانی بوده ، پدر او جومن » به خاطر شهرت زیاد در این فن لقب بلبل می گیرد .در آسیای میانه و شرق ایران لقب بلبلیک لقب قدیمی بوده که به استادان این فن می داده اند .
باید یادآور شد که ردپای عنوان بلبل را می توان تا لهستان نیز پی گیری کرد در آنجا نیز در سده شانزدهم میلادی نقالان دوره گرد و شعرخوانان مردمی در لهستامن از شهرکی به شهرک دیگر می رفتند ، پاینام بلبل » داشتند که به زبان آن ناحیه به آن ول ول = Velvel  » می گفتند که درست همان بلبل ایرانی می باشد .  لازم به یادآوری است که این داستان گویان و شعرخوانان دوره گرد در لهستان از بازماندگان قوم خزر به شمار می آمدند  که یهودی مذهب بودند و در شمال دریای مازندران می زیستند.امروزه می توان از مردی در سمرقند که به گله داری در قره گل مشغول است نام برد که پاینام بلبل دارد به نام شارمان بلبل » .  فرهنگ شاهنامه حسین شهیدی مازندرانی ( بیژن ) https://t.me/Haoshyang


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زندگی خالی نیست خرید اینترنتی ماهی های دریای کابل! harmonibarano تعمیر تخصصی خودروهای رنو فروشگاه bastangohar1 you dont know me ..:D روستای گلدشت حس و حال بد و خوب من